absolutismدیکشنری انگلیسی به فارسیمطلق بودن، حکومت مطلقه، مطلق گرایی، طریقه مطلقه، سیستم سلطنت استبدادی، اعتقاد به قادر علی الاطلاق
مطلقگراییabsolutismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی مبنی بر اینکه اصلی عینی و سرمدی و بنیادین وجود دارد که خاستگاه و معیار حقیقت و ارزش است
مطلقگرایی اخلاقیethical absolutism, moral absolutismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی مبنی بر اینکه مفاهیم و اصولی اخلاقی وجود دارد که همیشه و همهجا، بدون استثنا و فارغ از پیامدهای آنها، برای همة انسانها معتبر و الزامآور است
مطلقگرایی اخلاقیethical absolutism, moral absolutismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی مبنی بر اینکه مفاهیم و اصولی اخلاقی وجود دارد که همیشه و همهجا، بدون استثنا و فارغ از پیامدهای آنها، برای همة انسانها معتبر و الزامآور است