acceptableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل قبول است، قابل قبول، قابل پذیرش، پذیرفتنی، مقبول، مناسب، پسندیده، پذیرا، خوشايند، خوب
پذیرفتنیacceptableواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گفتهای که ازنظر گویشور زبان قابل قبول است و عملاً به کار میرود
خطر پذیرفتنیacceptable riskواژههای مصوب فرهنگستانخطری که برای مدیران مسئول امنیت قابل قبول است و برای مقابله با آن اقدام امنیتی لازم نیست و هزینهای صرف آن نمیشود
دریافت روزانۀ پذیرفتنیacceptable daily intakeواژههای مصوب فرهنگستانمقدار مادۀ مغذی یا شیمیایی که مصرف روزانۀ آن در طول زندگی ظاهراً خطر قابلملاحظهای ندارد اختـ . درپ ADI
سطح پذیرفتنی کیفیتacceptable quality levelواژههای مصوب فرهنگستاندرصد قابلقبول اقلام معیوب در یک دسته کالا اختـ . سَپَک AQL
سطح پذیرفتنی خطرacceptable level of riskواژههای مصوب فرهنگستانحداقل الزامات امنیتی که باید رعایت شود و براساس ارزش سامانهها و میزان تهدیدها و آسیبپذیری و الزامات بهرهبرداری و اقدامات مقابلهای تعیین میشود