دستگاه هواچرخهایair-cycle machine, air cycling machine, ACMواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای شامل توربین انبساط و فشردهساز در سامانة خنکساز هواگرد که با تبدیل انرژیها به یکدیگر هوای داغ ورودی به اتاقک هواگرد را خنک میکند
پادکنش اُپتیکیoptical countermeasures, OCMواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از جنگ اطلاعات، شامل بهکارگیری حسگرهای لیزری و تجهیزات فروسرخ و تجهیزات تلویزیونی و حسگرهای فرابنفش و طیفسنج و تجهیزات فراطیفی (hyperspectral) و چندطیفی (multispectral) و فریبگرها
نگهداری ایجابیon-condition maintenance, OCMواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نگهداری هواگرد که در آن قطعات، بدون در نظر گرفتن تعمیرات دورهای، چنانچه سالم به نظر برسند تعمیر یا تعویض نمیشوند
حاکملغتنامه دهخداحاکم . [ ک ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن ابی الفضل زمیخی . رجوع به علی بن احمد زمیخی و تاریخ بیهق ص 249 شود.
قلهدیکشنری فارسی به انگلیسیacme, apex, climax, crest, height, mountaintop, peak, spire, summit, superlative, tip, top, vertex
اوجدیکشنری فارسی به انگلیسیacme, apex, aphelion, climax, consummation, crest, culmination, extremity, height, high, high-water mark, highlight, maximum, peak, pink, pinnacle, prime, summit, superlative, tide, tiptop, top, zenith