adjustدیکشنری انگلیسی به فارسیتنظیم کنید، تنظیم کردن، سازگار کردن، تعدیل کردن، میزان کردن، وفق دادن، تسویه نمودن، مطابق کردن
ادهسلغتنامه دهخداادهس . [ اَ هََ ] (ع ص ) آنچه برنگ سیاه سرخ باشد: رمل ادهس ؛ ریگ سرخ رنگ . مؤنث : دَهْساء. ج ، دُهس .