تَرَکخوردگی اُزونیozone cracking 1, ozone checkingواژههای مصوب فرهنگستانترکخوردگی سطح قطعۀ فلزی یا غیرفلزی تحت کششی که در معرض اُزون قرار دارد
حفرۀ اُزونozone holeواژههای مصوب فرهنگستانقسمتی از لایۀ اُزون که نازک شود و پرتوِ ماوراءبنفش نور خورشید از آن عبور کند
اُزون جوّatmospheric ozoneواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفهای فرعی ولی مهم در جوّ زمین با نماد شیمیایی O3
کاهش اُزونozone depletionواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل اُزون استراتوسفر به اکسیژن که باعث کاهش غلظت اُزون شود
خط مجاورadjacent trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی موازی با خط دیگر، که برای حفظ ایمنی خط قطار، فاصلۀ محور تا محورشان از 5/7 متر کمتر باشد
زاویههای مجاورadjacent anglesواژههای مصوب فرهنگستاندو زاویه با رأس و یک ضلع مشترک که ضلعهای دیگر زوایا در دو طرف این ضلع مشترک قرار میگیرند
جنبدیکشنری فارسی به انگلیسیadjacent, adjoining, alongside, against, apart, contiguous, motion, move, movement, wave, wet dream
مجاوردیکشنری فارسی به انگلیسیadjacent, about, by-, beside, besides, contiguous, near, nearby, hard, neighbor, neighboring, next, outside, tangent, toward, upon
نزدیکدیکشنری فارسی به انگلیسیabout, adjacent, adjacently, at, by, close , contiguous, convenient, hard, inside, nearby, next, nigh, handy, peri-, immediate, imminent, impending, round, neighboring, right-hand, stone's throw, to, upon