adjoinedدیکشنری انگلیسی به فارسیadjoined، متصل شدن، متصل کردن، پیوستن، وصلت دادن، مجاور بودن، پیوسته بودن، افزودن
تَرَکخوردگی اُزونیozone cracking 1, ozone checkingواژههای مصوب فرهنگستانترکخوردگی سطح قطعۀ فلزی یا غیرفلزی تحت کششی که در معرض اُزون قرار دارد
تَرَکزایی اُزونیozone cracking 2واژههای مصوب فرهنگستانتشکیل ترک بر سطح لاستیک تحت کششی که در معرض اُزون قرار دارد