حانانلغتنامه دهخداحانان . (اِخ ) (رحیم ) نه نفر به این اسم بودند: اول مردی معروف از بنیامینیان (اول تواریخ ایام 8:23)، دوم مردی از اولاد شاؤل (اول تواریخ ایام 8:38<
حانینیلغتنامه دهخداحانینی . (اِخ ) حسن بن علی بن حسن عاملی حانینی . شاعری کثیرالشعر از اهل «بیت حانین » از اعمال صغد است . او راست : مجموع قصاید در مدح امیر فخرالدین بن معن . وفات وی بسال 1025 هَ . ق . است . (زرکلی ج 1 ص <span
وهنانلغتنامه دهخداوهنان . [ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان . سکنه ٔ آن 625 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
احنانلغتنامه دهخدااحنان . [ اِ ] (ع مص ) اِحنان قوس ؛ ببانگ آوردن کمان . تُرنگانیدن کمان . || خطا کردن .