یعفورلغتنامه دهخدایعفور. [ ی َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان ، از بنی یعفور در صنعا و یمن (248-259 هَ . ق .). (یادداشت مؤلف ).
یعفورلغتنامه دهخدایعفور. [ ی َ ] (اِخ )نام خر آن حضرت پیغمبر اسلام (ص ). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از مکارم الاخلاق ص 139). نام خر آن حضرت (ص ) و اصل آن عُفَیْر است . پیامبر(ص ) بر وی سوار می شدی . چون حضرت وفات یافت ، یعفور خود را هلاک کرد.
یعفورلغتنامه دهخدایعفور. [ ی َ ] (ع اِ) آهوبره . گوزن بچه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آهوبره که اندک مایه قوت گرفته باشد. (دهار) (از مهذب الاسماء). آهوبچه ٔ میان خشف ورشا. ج ، یعافیر. (یادداشت مؤلف ). || آواز. || جنبش . || پاره ای از شب . ج ، یعافیر. (از منتهی الارب ) (آنندراج
یعفورلغتنامه دهخدایعفور. [ ی َ / ی ُ ] (ع اِ) آهوی خاکسترگون یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
affordsدیکشنری انگلیسی به فارسیفورا، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن
affordsدیکشنری انگلیسی به فارسیفورا، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن
affordedدیکشنری انگلیسی به فارسیارائه شده، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن
affordingدیکشنری انگلیسی به فارسیaffording، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن
فراهم کردندیکشنری فارسی به انگلیسیafford, accommodate, feed, furnish, procure, provide, raise, stock, supply
affordsدیکشنری انگلیسی به فارسیفورا، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن
affordedدیکشنری انگلیسی به فارسیارائه شده، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن
affordingدیکشنری انگلیسی به فارسیaffording، دادن، حاصل کردن، تهیه کردن، موجب شدن، از عهده برامدن، استطاعت داشتن