agesدیکشنری انگلیسی به فارسیسنین، سن، عصر، عمر، پیری، دوره، سن بلوغ، عهد، پیر شدن، پیرنماکردن، کهنه شدن، سالخوردهشدن
plaguesدیکشنری انگلیسی به فارسیعصبانیت، طاعون، سرایت مرض، افت، بلاء، بستوه اوردن، ازار رساندن، دچار طاعون کردن