اصل اللوز المرلغتنامه دهخدااصل اللوز المر. [ اَلُل ْ ل َ زِل ْ م ُرر ] (ع اِ مرکب ) بیخ بادام تلخ . (از الفاظ الادویه ). بیخ بادام تلخ است ، چون بپزند و نیک بکوبند و با سرکه و روغن گل بیامیزند و بر پیشانی ضماد کنند صداع سر را نافع بود. (اختیارات بدیعی ).
چوللولغتنامه دهخداچوللو. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . 117تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات ، نخود و زردآلو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
چوللولغتنامه دهخداچوللو. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیکجه بخش مرکزی شهرستان سراب . 452 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
هلالوشلغتنامه دهخداهلالوش . [ هََ ] (اِ) هیاهو. (یادداشت مؤلف ). فتنه و آشوب ، و آن را خلالوش نیز گویند. (انجمن آرا) : هلالوش جویان دین بی هشندتو بیهوش را در هلالوش کن .ناصرخسرو.