شعله ور، فرود امدن، تخفیف دادن، پیاده شدن، فروکش کردن، روشن، سوزان
چراغ ها، فرود امدن، تخفیف دادن، پیاده شدن، فروکش کردن
الکس
alix
الکس هلی
تیپ الکس Boncayao
رشوه دادن
افتادن، فرود امدن، تخفیف دادن، پیاده شدن، فروکش کردن
التماس کن
زده، فرود امدن، تخفیف دادن، پیاده شدن، فروکش کردن
alight
alight, down
alight, debarkation, disembark, disembarkation
alight, descend, light, lower
alight, ensconce, nuzzle, repose, settle, stick
← هواگَرد فوقِسبک