ابهامambiguityواژههای مصوب فرهنگستان[زبانشناسی] وضعیت ناظر بر واژه یا جملهای که بیش از یک معنی دارد [مهندسی نقشهبرداری] عدد صحیح طولِموج در فاصلۀ بین فرستنده و گیرنده متـ . عدد صحیح ابهام integer ambiguity
رفع ابهامambiguity resolutionواژههای مصوب فرهنگستانروند محاسباتی یا الگوریتم/ خوارزمی تعیین مقدار ابهام
ابهام ساختیstructural ambiguity, constructional homonymy, constructional homonymityواژههای مصوب فرهنگستانرابطة بین اجزای سازندة واحدهای نحوی، مانند گروه و جمله، که صورت یکسانی دارند، اما معنی و ساختار آنها متفاوت است متـ . ابهام دستوری grammatical ambiguity
ابهامدیکشنری فارسی به انگلیسیambiguity, blurriness, dimness, gloom, haze, haziness, mistiness, obscurity, opacity, opaqueness, vagueness
ابهام ساختیstructural ambiguity, constructional homonymy, constructional homonymityواژههای مصوب فرهنگستانرابطة بین اجزای سازندة واحدهای نحوی، مانند گروه و جمله، که صورت یکسانی دارند، اما معنی و ساختار آنها متفاوت است متـ . ابهام دستوری grammatical ambiguity