چکشhammerواژههای مصوب فرهنگستان1. بخشی از سازوکار پیانو که به سیمها ضربه میزند 2. نوعی کوبه که برای نواختن بر برخی سازهای کوبهای به کار میرود
رِنازیم سرچکشیhammerhead ribozymeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رِنازیم تاشده که در پیرایش رونوشتهای رِنا نقش دارد
چکش نشانهگذاریmarking hammerواژههای مصوب فرهنگستانچکشی برای نشانهگذاری درختان که طرح مشخصی از اعداد و حروف دارد که بهوسیلۀ سازمان جنگلها تعیین شده است