آنالوگ، قیاسی، شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه
مانَستی. برای نمونه، "ورودی آنالوگ" به پارسی می شود "درونداد مانستی".
کامپیوتر آنالوگ، کامپیوتر قیاسی
ورودی زمین آنالوگ
مبدل دیجیتال به آنالوگ
مبدل آنالوگ به دیجیتال
آنالوگ
آنالوگ ها، قیاسی، شباهت، شی قابل قیاس، لغت متشابه
مشابه، قیاسی، قابل قیاس، دارای وجه تشابه
مشابهت
آنالوگ ها، قیاس، مقایسه، شباهت، همانندی، تناسب، قرینه، توافق، تساوی
analog
ویژگی دو ترکیب دارویی که ساختار مشابه دارند