نیاancestorواژههای مصوب فرهنگستانشکل یا پایة فرضی نوع اولیه و احتمالاً ابتداییتری که هر موجود سازمانیافتهای از آن مشتق شده و بهطور مستقیم یا غیرمستقیم توسعه یافته است
آخرین نیای مشترکmost recent common ancestorواژههای مصوب فرهنگستانجدیدترین فردی که همة اندامگانهای خویشاوند در مجموعه بهطور مستقیم از آن به وجود آمدهاند اختـ . آنیم MRCA
آخرین نیای مشترکmost recent common ancestorواژههای مصوب فرهنگستانجدیدترین فردی که همة اندامگانهای خویشاوند در مجموعه بهطور مستقیم از آن به وجود آمدهاند اختـ . آنیم MRCA
پیش کسوتدیکشنری فارسی به انگلیسیancestor, father, forerunner, mentor, pioneer, precursor, progenitor, trailblazer, vanguard
تباردیکشنری فارسی به انگلیسیancestor, ancestry, derivation, descent, extraction, genealogy, lineage, origin, parentage, seed
پیشگامدیکشنری فارسی به انگلیسیancestor, cutting edge, forerunner, forward, groundbreaking, harbinger, leader, mastermind, pacemaker, pathfinder, pilot, pioneer, point man, precursor, trendsetter, vanguard
آخرین نیای مشترکmost recent common ancestorواژههای مصوب فرهنگستانجدیدترین فردی که همة اندامگانهای خویشاوند در مجموعه بهطور مستقیم از آن به وجود آمدهاند اختـ . آنیم MRCA