عنواشلغتنامه دهخداعنواش . [ ع ِن ْ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ درازپا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناقه ٔ دراز بسوی آسمان . (از اقرب الموارد).
حنواءلغتنامه دهخداحنواء. [ ح َ ] (ع ص ) ناقة حنواء؛ ناقه ٔ گوژپشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مؤنث احنی به معنی گوژپشت و منحنی . (از اقرب الموارد).