anomalousدیکشنری انگلیسی به فارسیبی نظیر، غیر عادی، بی شباهت، خارج از رسم، مغایر، غیر متشابه، بی مورد، بی ترتیب
بیهنجاریهای تداخلیinterference anomaliesواژههای مصوب فرهنگستانبیهنجاریهای حاصل از اثر ترکیبیِ چشمههای نزدیک به همِ جانبی یا عمقی
بیهنجاریهای تداخلیinterference anomaliesواژههای مصوب فرهنگستانبیهنجاریهای حاصل از اثر ترکیبیِ چشمههای نزدیک به همِ جانبی یا عمقی