gapsدیکشنری انگلیسی به فارسیشکاف ها، شکاف، وقفه، درز، رخنه، دهنه، شق، جای باز، اختلاف زیاد، شکافدار کردن
اوج یا حضیضapsis, apseواژههای مصوب فرهنگستاننقاطی در مدار بیضوی جِرمی به دور جِرم دیگر، هنگامی که آن دو در دورترین یا نزدیکترین فاصله نسبت به هم باشند
خط اوج و حضیضapsidal line, line of apsides, apse lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی که از نقطۀ اوج و حضیض در مدار بیضوی جِرمی به دور جِرم دیگر میگذرد
بازیلیکاbasilicaواژههای مصوب فرهنگستانتالار رومی ستوندار مستطیلشکل، دارای سکویی نیمدایره (apse) در بخش انتهایی، که در آغاز برای نشستهای عمومی و دادرسی به کار میرفت و سپس با همین نام الگویی برای ساخت کلیساهای مسیحی شد و سکوی آن نیز به محراب بدل شد