آکوامارین، زمرد کبود، کبود فام
آکوامارین ها، زمرد کبود
حکمرانی . [ ح ُ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل حکمران . فرماندهی . حکومت .
empire, government, governorship
عهد
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) حکومت ، فرمانروایی .
aquamarine
aquamarine, gray
sea green, aqua, aquamarine