تیزشاخ افریقاییOryx dammahواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ گاویان و راستۀ زوجسُمسانان که بدنش کرمرنگ، اما بخش بالایی سر و گردن و پایین شانهها قهوهای مایل به قرمز است و شاخهایی طویل و نوکتیز و متمایل به عقب دارد
حراقلغتنامه دهخداحراق . [ ح َرْ را ] (ع ص ، اِ) نیک سوزنده . (غیاث ). سوزان . || کشتی که از آن بجانب خصم آتش افشانند : ز آتشی کافتاد از حراق شب شمع در صحرای جان برکرد صبح . خاقانی .|| فتنه انگیز. (ناظم الأطباء).
حراقلغتنامه دهخداحراق . [ ح ِ ] (ع اِ) کسی که فساد نماید در هر چیز. || آنچه نخل را به وی گشن دهند. || (ص ) نار حراق ؛ آتش پاک سوزنده که باقی نگذارد چیزی را. || رمی حراق ؛ رمی سخت . (منتهی الارب ).