فرضیة اِیریAiry hypothesisواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای مبتنی بر ترازمندی گرانشی (همایستایی) میان پوسته و گوشته
arrestدیکشنری انگلیسی به فارسیدستگیری، بازداشت، توقیف، توقیف کردن، باز داشتن، محبوس کردن، حبس کردن، ناگهان توقیف کردن، جلو گیری کردن
clearestدیکشنری انگلیسی به فارسیروشن ترین، واضح، صاف، شفاف، معلوم، صریح، زلال، بارز، اشکار، باصفا، ظاهر، جلی، سلیس، روان، ساطع، طاهر، پیدا