25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
آرماتور
armatured
alligator wrench
زِرِ
وشینه
armor
بیشتر بدانید
مقود
television reporter
اورمزد اردشیر
لاخه دوز
nonsubconscious
او بنی
جستوجوی دقیق
armature
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرماتور، میله فلزی، جوشن، زره، ارمیچر، القاگیر، پوشش
جستوجوی همآوا
armatured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرماتور
جستوجوی مشابه
armatured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرماتور
جستوجوی متن
القاگر(برق و مکانیک)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
armature
آرماتور(برق و مکانیک)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
armature
آرمیچر(برق و مکانیک)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
armature
چرخانه (برق و مکانیک)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
armature
لایه حفاظی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
armature
بیشتر
۳ واژه در متن
جستوجوی همآغاز
armatured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرماتور