harrowedدیکشنری انگلیسی به فارسیمزرعه، جریحه دار کردن، ازردن، زخم کردن، غارت کردن، اشفته کردن، با چنگک زمین را صاف کردن
ارواثلغتنامه دهخداارواث . [ اَرْ ] (ع اِ) ج ِ روث و رَوثة،سرگین اسب : در آن ایام [قحط نیشابور] مردمی دیدمی که در مساقط ارواث تتبع وتفحص دانه ها کردندی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 326).
پیکان 2point 2, pile 1/ pyle, arrow pointواژههای مصوب فرهنگستانکلاهک فلزی نوکتیزی که بر سر تیر قرار میگیرد متـ . سرتیر arrowhead, head1