ashesدیکشنری انگلیسی به فارسیخاکستر، درخت زبان گنجشک، بقایای جسد انسان پس از مرگ، خاکسترافشاندن یا ریختن
pashesدیکشنری انگلیسی به فارسیاسبها، ضربت خردکننده، باران شدید، یورش، نرمی، سر، کله، بازور پرتاب کردن، کوبیدن، رگبار تند باریدن