aspirateدیکشنری انگلیسی به فارسیآسپیراسیون، با نفس تلفظ کردن، از حلق اداء کردن، خالی کردن، بیرون کشیدن، حلقی
exasperateدیکشنری انگلیسی به فارسیناراحت کننده، اوقات تلخی کردن، از جا در بردن، خشمگین کردن، بدتر کردن، تشدید کردن، بر انگیختن، خشمگین