assistantدیکشنری انگلیسی به فارسیدستیار، معاون، کمک، نایب، یاور، معین، بردست، ترقی دهنده، رهبریار، حاضر
assistantدیکشنری انگلیسی به فارسیدستیار، معاون، کمک، نایب، یاور، معین، بردست، ترقی دهنده، رهبریار، حاضر
دستیار انتخاب بازیگرcasting assistant/ cast assistantواژههای مصوب فرهنگستاندستیار مسئول انتخاب بازیگران فیلم