آشوبگرفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشوبطلب، اخلالگر، بلواطلب، شورشگر، فتنهجو، مخل، ۲. مفتن، مفسدهجو، هلالوشجو ۳. دلبر، دلفریب، فتان، فتنهانگیز ≠ آشتیطلب، سازشگر، مصلح
آشوبگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، اخلالگر، تحریککننده، هیزمبیارمعرکه، خرابکار مُبلّغ، هوچی آشوبطلب، شورشی، شورش کننده، خرابکار خیابانی، اوباش