حوزۀ پیادهگردauto free zone, auto free areaواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای که در آن، تردد خودروِ سواری عادی ممنوع است
حتولغتنامه دهخداحتو. [ ح َت ْوْ ] (ع مص ) سخت دویدن . (منتهی الارب ). نیک دویدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ریشه ٔ چادر را اندرون کرده دوختن . (منتهی الارب ). فانور دیدن ریشه ٔ گلیم . (تاج المصادر بیهقی ).
بردیکشنری فارسی به انگلیسیagainst, atop, at, breast, fruit, ob-, off, on, onto, shuffle, side, sur- , to, upon