attackدیکشنری انگلیسی به فارسیحمله، یورش، تعرض، تجاوز، تاخت، تاخت و تاز، تکش، اصابت یا نزول ناخوشی، حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردن
تکattackواژههای مصوب فرهنگستانحرکت تهاجمی که با راست شدن دست آغاز میشود و در آن هدف حریف بهطور مداوم تهدید میشود
پاتکcounter-attackواژههای مصوب فرهنگستاننوعـی حرکت تهاجمـی یا تهاجمی ـ تدافعی که برروی حرکت تهاجمی حریف انجام میشود
attacksدیکشنری انگلیسی به فارسیحملات، حمله، یورش، تعرض، تجاوز، تاخت، تاخت و تاز، تکش، اصابت یا نزول ناخوشی، حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردن
attacksدیکشنری انگلیسی به فارسیحملات، حمله، یورش، تعرض، تجاوز، تاخت، تاخت و تاز، تکش، اصابت یا نزول ناخوشی، حمله کردن، حمله کردن بر، مبادرت کردن به، تاخت کردن، مورد حمله قرار دادن، تعرض کردن