attenuatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتضعیف، رقیق کردن، ضعیف شدن، نازک کردن، تقلیل دادن، لاغر کردن، سبک کردن، دقیق شدن، معتدل کردن، تضعیف کردن
حنوانلغتنامه دهخداحنوان . [ ح ِ ] (ع اِ) تثنیه ٔ حنو، دو چوب خم دار که بر آنها شبکه باشد و بدان گندم بسوی خرمنگاه کشند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
انگوژانلغتنامه دهخداانگوژان .[ اَ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است که 240 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، روغن و پشم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).