averدیکشنری انگلیسی به فارسیهردو، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، اثبات کردن، تصدیق کردن، بحق دانستن
تاکید کردندیکشنری فارسی به انگلیسیaccent, accentuate, affirm, assert, assure, aver, avouch, declare, emphasize, protest, require, stress, underline, urge
waverدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، تبصره قانون، فتور پیدا کردن، متزلزل شدن، دو دل بودن، تردید پیدا کردن، نوسان کردن