هوپوللغتنامه دهخداهوپول . (اِخ ) دهی است از بخش خوسف شهرستان بیرجند. دارای 140 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
اوژوللغتنامه دهخدااوژول . [ اَ ] (اِ) انگیز و تقاضا. || شتاب و تعجیل . (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ).
ادعادیکشنری فارسی به انگلیسیallegation, asseveration, avowal, case, claim, interest, pretense, pretension, profession, statement, title