avertsدیکشنری انگلیسی به فارسیدور می زند، گردانیدن، گذراندن، دفع کردن، بیزار کردن، بیگانه کردن، منحرف کردن، بر گرداندن
abortsدیکشنری انگلیسی به فارسیسقط جنین، بچه انداختن، سقط کردن، نارس ماندن، ریشه نکردن، بی نتیجه ماندن
جوایز اسکارAcademy Awards, Oscarsواژههای مصوب فرهنگستانجوایزی که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی هرساله به نفرات برتر در رشتههای مختلف سینمایی اهدا میکند متـ . اسکار
جوایز اسکارAcademy Awards, Oscarsواژههای مصوب فرهنگستانجوایزی که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی هرساله به نفرات برتر در رشتههای مختلف سینمایی اهدا میکند متـ . اسکار