hawkدیکشنری انگلیسی به فارسیشاهین، قوش، باز، با باز شکار کردن، دوره گردی کردن، طوافی کردن، فروختن، سینه صاف کردن، جار زدن و جنس فروختن
awkwardدیکشنری انگلیسی به فارسیبی دست و پا - به شکلی نامناسب، بی دست و پا، زشت، ناشی، غیر استادانه، بی لطافت، خامکار، سرهم بند، غیر ماهر
awkwardدیکشنری انگلیسی به فارسیبی دست و پا - به شکلی نامناسب، بی دست و پا، زشت، ناشی، غیر استادانه، بی لطافت، خامکار، سرهم بند، غیر ماهر