حجلاءلغتنامه دهخداحجلاء. [ ح َ ] (اِخ ) نام وادی . (منتهی الارب ). و گویند نام قله ای است . (معجم البلدان ).
حجلاءلغتنامه دهخداحجلاء. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) گوسپندی که ساقهایش سپید باشد. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ). گوسفند که لنگهای وی سفید بود. (مهذب الاسماء). ج ، حجل .
حجیلالغتنامه دهخداحجیلا. [ ح ُ ج َ ] (اِخ ) نام چاهی در یمامة. یحیی بن طالب حنفی در حق آن سروده است :فاشرب من ماء الحجیلا شربةیداوی بها قبل الممات علیل .(معجم البلدان ).
حجیلاءلغتنامه دهخداحجیلاء. [ ح ُ ج َ ] (ع اِ مصغر) آبی که آفتاب بدان نرسد. (منتهی الارب ). تصغیر حجلاء. (معجم البلدان ).
چاپشلولغتنامه دهخداچاپشلو. [ پ ِ ] (اِخ ) قصبه مرکز بخش چاپشلو. شهرستان درگز واقع در 10 هزارگزی جنوب باختری درگز. جلگه ، هوا معتدل با 1754 تن سکنه . محصولات عمده آنجا غلات ،تریاک ، میوجات ، بنشن ، پنبه ، شغل اهالی ، زراعت ، مال