لغتنامه دهخدا
چوبکی . [ ب َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) نوکر عسس و داروغه و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). نوکر پاسبانان . کهتر پاسبانان . عسس . (یادداشت مؤلف ) : بهرام دگرکه هست چوبین از چوبکیانت ای شه دین . <p class="auth