بوبرلغتنامه دهخدابوبر. [ ب ُ ] (اِ) بوبرد. بوبردک . بلبل . (فرهنگ فارسی معین ) (از آنندراج ). و رجوع به بوبرد و بوبردک شود.
ببرفرهنگ فارسی عمیدپستاندار گوشتخوار و درنده با نوارهای سیاه بر روی پوست.⟨ ببر بیان: [شاهنامه] جامهای از پوست پلنگ یا ببر که رستم هنگام جنگ بر تن خود میکرده: ◻︎ تهمتن بپوشید ببر بیان / نشست از بر اژدهای ژیان (فردوسی: ۲/۱۷۹).