بیدورلغتنامه دهخدابیدور. [ ] (اِ) تمک . نرم از گیاههای زمین . و رجوع به خربث در ابن البیطار و تمک شود.
بدورلغتنامه دهخدابدور. [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَدْر. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) : ساحت سینه های مشتاقان زآرزوی تو شد بدور و شموس . سنایی .|| ج ِ بدرة. (ناظم الاطباء). و رجوع به بدر و بدرة شود.
بدورلغتنامه دهخدابدور. [ ب ُ ] (ع مص ) پیشی گرفتن و شتافتن سوی چیزی . (از منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء). پیشی گرفتن . سوی چیزی شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). مبادرة. اسراع . (از اقرب الموارد).
بذورلغتنامه دهخدابذور. [ ب َ ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نمّام . (از اقرب الموارد). || آن که پوشیدن راز نتواند. ج ، بُذُر. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).