ویل وئیللغتنامه دهخداویل وئیل . [ وَ لُن ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) مبالغه ٔ ویل است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
دریچۀ گویوقفسcaged-ball valveواژههای مصوب فرهنگستاندریچهای با یک گوی متحرک که درون یک قفس فلزی قرار دارد و باعث جریان یافتن خون در بین حفرههای قلب میشود
گویballواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ نقاطی از یک فضای اقلیدسی که فاصلۀ آنها از نقطهای ثابت به نام مرکز نابیشتر از عددی مفروض به نام شعاع باشد