بنقوسلغتنامه دهخدابنقوس . [ ب ُ] (ع اِ) شکوفه ٔ خربزه . ج ، بناقیس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
بنکولغتنامه دهخدابنکو. [ ب َ] (اِ) پنبه دانه . (ناظم الاطباء). || به شیرازی بذر قطونا است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بنگو. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده ٔ بعد و بنگو شود.