سردبادboraواژههای مصوب فرهنگستانباد فروریز بسیار سردی که وقتی به زمینهای پست یا سواحل میرسد، گرمایش ترمودینامیکی آن برای رسیدن به دمای معمول منطقه ناکافی است و بهصورت بادی سرد ظاهر میشود
مِه سردبادbora fogواژههای مصوب فرهنگستانمِه غلیظ ناشی از فوران قطرکها از سطح آب دریا براثر وزش سردباد
تمامبستbarré (fr.), grand-barré (fr.), jeu barré (fr.), capotasto (it.) 1واژههای مصوب فرهنگستانپردهگیری همۀ سیمها، معمولاً با انگشت سبابه در یک پردۀ واحد در آن دسته از سازهای خانوادۀ بربطها که دستانبندی شدهاند متـ . بست 2
نیمبست 1petit-barré (fr.), half-capotasto, half barréواژههای مصوب فرهنگستانپردهگیری تعدادی از سیمهای پایینی با انگشت سبابه در یک پردۀ واحد، در آن دسته از سازهای خانوادۀ بربطها که دستانبندی شدهاند