bearingدیکشنری انگلیسی به فارسییاتاقان، جهت، بردباری، سلوک، طاقت، وضع، رفتار، زاد و ولد، زایش، متکا، نسبت، متحمل
مسدودسازی برخوانیcall barringواژههای مصوب فرهنگستانامکانی در دستگاههای تلفن رومیزی یا همراه که به مشترک اجازه میدهد از زنگ خوردن تلفن جلوگیری کند
مسدودسازیoutgoing call barringواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به کاربر امکان دهد تا بتواند همه یا بخشی از امکانات خروجی خود را برای خدمات خاصی مسدود کند
خدمات مسدودسازی تماس بینالمللی ورودیoperator call-in barringواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که تماسهای بینالمللی ورودی مشترک را مسدود میکند متـ . خدمات مسدودسازی برخوانی بینالمللی ورودی