پوشچنگار پایهوارهbasaloid carcinomaواژههای مصوب فرهنگستان1. هر پوشچنگاری که نمایی شبیه به پوشچنگار یاختههای پایه داشته باشد 2. پوشچنگار نادر یاختههای مقعد که شبیه به پوشچنگار یاختههای پایۀ پوست است
بسلیلغتنامه دهخدابسلی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بسل که طایفه ای از قریش بیرون مکه بودند. (اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به بسل شود.
بسلیلغتنامه دهخدابسلی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بسل . عصفر و حنا. رجوع به الجماهر چ 1355 هَ . ق . حیدرآباد دکن ص 176 شود.
بشیلیلغتنامه دهخدابشیلی . [ ب َ ] (اِخ ) شیخ محمد بشیلی . از شیوخ صالح بود و شیخ عبدالقادر گیلانی را مصاحبت میکرد و به وی حسن ظن بسیار داشت . وی در شعبان سال 594 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).