beamsدیکشنری انگلیسی به فارسیپرتوها، پرتو، شعاع، میله، شاهین ترازو، تیغ، تیرعمارت، شاه پر، پرتو افکندن، نورافکندن
تابش باریکهایbeamstrahlung/ Beamstrahlung (de.)واژههای مصوب فرهنگستانتابش گسیلشده از باریکهای از ذرات باردار در رویارویی با میدان الکتریکی ذرات مقابل