تجاوز به همسرmarital rape, spousal rape, wife rapeواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه کنش جنسی توسط همسر فرد بدون رضایت او
وفیلغتنامه دهخداوفی . [ وَ فی ی ] (ع ص ) تمام و رسان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تمام و کامل . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || باوفا. وفادار. به سربرنده ٔ عهد و پیمان . (ناظم الاطباء) : به دل گفت اگر با نبی و وصی شوم غرقه دارم دو یار وفی .<p class="auth
وفیلغتنامه دهخداوفی . [ وُفی ی ] (ع مص ) انجام پذیرفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). وفاء. (ناظم الاطباء). || فزون شدن . (منتهی الارب ). بسیار شدن . (اقرب الموارد) (تاج المصادر). افزون شدن . (آنندراج ). || تمام شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). || هم سنگ درآمدن . (منتهی الارب ) (ا