ساحلنشینیbeachingواژههای مصوب فرهنگستانقرار گرفتن سینۀ کشتی بر روی ساحل شنی بهگونهایکه با باز شدن در یا شیبه، پیاده کردن نیرو و تجهیزات و همچنین بازگشت مجدد به سمت دریا بهسادگی میسر باشد
beginningsدیکشنری انگلیسی به فارسیآغازین، شروع، ابتدا، اغاز، اقدام، سر، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، عنصر، مبتدا
beginningدیکشنری انگلیسی به فارسیشروع، ابتدا، اغاز، اقدام، سر، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، عنصر، مبتدا
beginningsدیکشنری انگلیسی به فارسیآغازین، شروع، ابتدا، اغاز، اقدام، سر، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، عنصر، مبتدا