گرهپیچ ماهیگیرfisherman’s bend, anchor bend, studding sail halyard bend, fisherman’s knotواژههای مصوب فرهنگستانگرهپیچی برای محکم بستن طناب به حلقه یا چشمی
گرهپیچ بَندینَکsheet bend, swab hitch, becket bend, single bend, single Hiliard bend, becket knot, weaver’s knot, becket hitch, weaver’s hitchواژههای مصوب فرهنگستانگرهی برای بستن سریع و محکم سر یک طناب به حلقه یا چشمی طناب دیگر با ضخامت متفاوت
جبهۀ همرسی کوژbent-back occlusion, back-bent occlusionواژههای مصوب فرهنگستانجبهۀ همرسیدهای که براثر تشکیل یک چرخند جدید در نقطۀ همرسی و گاه براثر جابهجایی چرخند قدیمی در امتداد جبهه، سمت حرکت آن برعکس شده باشد
چیدمان نرمخانکFlexi-Bin geometry, bin fractionation geometryواژههای مصوب فرهنگستاننوعی هندسۀ برداشت لرزهای سهبعدی که در آن جدایش خطهای چشمه یا گیرندۀ مجاور مضرب غیرصحیحی از فاصلۀ گروه گیرندههاست
پیچ بتاbeta turn, β turn, beta bend, β bendواژههای مصوب فرهنگستانقطعۀ کوتاهی از زنجیرۀ پلیپپتیدی که امکان تغییر جهت زنجیر را فراهم میکند متـ . پیچ تند tight turn