bilgeدیکشنری انگلیسی به فارسیشیر، اب ته کشتی، شکم بشکه، هر چیز زننده و متعفن، تراوش کردن، رخنه پیدا کردن
belchedدیکشنری انگلیسی به فارسیرانده شده، با خشونت ادا کردن، اروغ زدن، مانند اروغ بیرون اوردن، بازور خارج شدن، بشدت بیرون انداختن