بوللغتنامه دهخدابول . [ ب َ ] (ع اِ) کمیز. ج ، ابوال . (منتهی الارب ). آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود. ج ، ابوال . (از اقرب الموارد). شاش . و فارسیان با لفظ کردن بمعنی شاشیدن استعمال نمایند. (آنندراج ). کمیز و شاش . ج ، ابوال .(مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء).
بوللغتنامه دهخدابول . [ ب َ ] (ع مص ) کمیز انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کمیز انداختن و شاش کردن . (ناظم الاطباء). کمیز انداختن و شاشیدن . (فرهنگ فارسی معین ). || جاری شدن آب و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شکافته شدن . (آنندراج ).