biasدیکشنری انگلیسی به فارسیتعصب، پیشقدر، تمایل بیک طرف، سینه کش، تحت تاثیر قرار دادن، بیک طرف متمایل کردن، تبعیض کردن، مورب
سوگیری به کالای داخلیhome consumption bias, home biasواژههای مصوب فرهنگستانگرایش مصرفکنندگان به مصرف بیشتر کالاهای داخلی در قیاس با میانگین جهانی و مصرف نسبتاً کمتر محصولات خارجی
سوگیری چشمداشتیexpectation bias, experimenter’s biasواژههای مصوب فرهنگستانگرایش پژوهشگران به تأیید انتظاراتشان از خلال یافتههای پژوهش و انکار شواهد ناسازگار با آنها
تایر لایهاریب تسمهایbias-belted tyre, belted-bias tyreواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تایر لایهاریب با تسمههایی از رَسُن، نخ فولاد یا شیشه که بر روی لایهها قرار دارند و با خط مرکزی رویه زاویۀ تند میسازند
سوگیری منفینگر 2trait-negativity bias, negativity bias 2واژههای مصوب فرهنگستانتمایل به نگرش به کلیت فرد صرفاً براساس صفات منفی او